یک سقف و دو مأموریت؛ ثریا چگونه وارد بازار کار شد؟
ذبیحالله سلطانی
ثریای ۴۶ ساله، باشنده قریه میرشکار دوغآباد ولایت کابل است. او در عرصه پروسس مواد غذایی کار میکند و نام محصولاتش را «تولیدات خانهگی ریحانه» گذاشته است.
خانم ثریا میگوید که به دلیل بیکار بودن شوهرش، او تمام مصارف خانوادهاش را میپردازد.
ثریا در مورد آغاز فعالیتهایش میگوید: «قبلاً در ایران مهاجر بودیم. وقتی دوباره به وطن برگشتیم، من کدام مصروفیت خاصی نداشتم و با مشکلات اقتصادی زياد مواجه بودم. بنابراین به خاطر به دست آوردن خرج و مصرف زندهگی، مجبور شدم از طریق سکتور زراعت و مالداری نیاز اساسی و اولیه خانوادهام را به دست آورم. همچنان نظر به شوق و علاقهای که به پروسس مواد غذایی داشتم، از طریق انجمنها و گروپهای تولیدی که از سوی وزارت زراعت راهاندازی میشد، کورس آموزشی را در بخش پروسس مواد غذایی سپری کردم که برای ما طریقه تهیه چتنی، ترشی، رب، مربا و خشک کردن سبزیجات را آموزش دادند. بعد از آن برنامه مسوولان ریاست اقتصاد خانواده برای سروی غرض انتخاب زنان زراعتپیشه جهت کشت سبزیجات به قریه ما آمدند و مرا در این سروی انتخاب کردند. من زیاد خوشحال شدم که این برنامه برای خانمهای بیسواد، تعلیمات ابتدایی دارد و به افراد فقیر و بیبضاعت کمک میکند، خصوصاً برای کسانی که در بیرون از خانه کدام مصروفیت ندارند.»
او میگوید که در آغاز پیش بردن این برنامه خیلی دشوار به نظر میرسید، اما وقتی از برنامههای آموزشی استفاده کرده، فهمیده است که از این طریق میتواند بهآسانی تمام مصارف و نیازهای اساسی خود و خانوادهاش را مرفوع سازد و خودکفا شود.
ثریا با جمعی دیگر از مستفیدشوندهگان، کشتوکار را در فارم پیلهوری دارالامان آغاز میکند. آنها در این فارم سبزیجات از قبیل بادنجان رومی، مرچ، سیر و کچالو کشت میکنند و حاصل آن را به فروش میرسانند. از درآمد آن، مصرف خانواده و مکتب فرزندانش را میپردازند.
خانم ثریا و همراهان علاوه بر آموختن چگونهگی کشت و برداشت سبزیجات، در مورد پروسس مواد غذایی، ساخت صنایع دستی و بازاریابی برای محصولاتشان نیز آموزش میبینند. ثریا میگوید: «در این جریان در بخش کشت و فواید سبزیجات، بازاریابی، پروسس مواد غذایی و صنایع دستی از طرف کارمندان ریاست اقتصاد خانواده آموزش دیدم.»
وقتی دوره آموزشی ثریا در بخش پروسس مواد غذایی به پایان میرسید، به تهیه رب، چتنی، ترشی، مربا و خشک کردن سبزیجات میپردازد. با فروش این محصولات، او میتواند هم مصرف خانوادهاش را تأمین نماید و هم برای گسترش کاروبارش مقداری پسانداز کند. بعداً با همکاری ریاست اقتصاد خانواده به نمایشگاهها راه مییابد و میتواند برای «تولیدات خانهگی ریحانه» مشتری پیدا کند و بازار فروش این محصولات را خوبتر بشناسد.
اکنون خانم ثریا ضمن اینکه میتواند مایحتاج خانوادهاش را تأمین کند، به یک کارآفرین تبدیل شده که به رشد تولیدات داخلی و صنایع دستی کمک میکند. به همین دلیل او از راهاندازی چنین برنامهها و آموزش زنان از سوی وزارت زراعت، استقبال میکند و آن را کمکی بزرگ به خانوادههای بیبضاعت میداند.
رضایت از زندهگی بهعنوان یکی از مؤلفههای آسایش، آهستهآهسته وارد خانواده ثریا میشود. از سوی دیگر، موفقیت در کار صنایع دستی و پروسس مواد غذایی، انگیزه تجارت را در او خلق کرده است. او میگوید: «خدا را شکر فعلاً زندهگیام از قبل کرده بهتر شده. از طریق کاروبار، مصارف مکتب فرزندانم و همچنان احتیاجات خانوادهام را مهیا میسازم. اگر خداوند يارى کند، میخواهم یک خانم تجارتپیشه موفق در سطح کشور شوم.»
حالا ثریا یک عودتکننده نیازمند نیست؛ او یک بانوی خودکفا با درآمد خوب است. دکانی دارد که در آن هم تولیدات خانهگی ریحانه را میفروشد و هم صنایع دستی را. در زیر سقف این دکان، او هم مأموریت تأمین مایحتاج خانوادهاش را پیش میبرد و هم برای رشد تولیدات داخلی و صنایع دستی تلاش میکند.