نقش سرمایهداران در رشد اقتصاد زراعتی تنبلی نیست
طاهره صمدی
در خبرها، پی هم از سرمایهگذاریها و تطبیق پروژهها توسط وزارت زراعت، آبیاری و مالداری و پروژههای مربوطهاش میخوانیم. این که در کدام ولایت چند میلیون افغانی سرمایهگذاری کرده است و چطور این سرمایهگذاریها به حدی رسیده است که باعث شادمانی دهقانان شده است. همچنان در خبرها میخوانیم که وزارت زراعت زمینههای حمایتی از سرمایهگذاران در بخش زراعت را فراهم کرده است و فیصدی قابل ملاحظهی سبسایدی را برای سرمایهگذاران کمک میکند.
اما همچنان در خبرها میشنویم که گاهی مردم و دهقانان از ارزانی تربز فراه در تابستان، از بیقیمتی پیاز لوگر در فصل برداشت، از بیبهایی زردک و دیگر محصولات در جاجای کشور شکایت میکنند.
این شکایتها به جا است، اما حالا که وزارت زراعت از سرمایهگذاران حمایت میکند، به دهقانان زمینههای بیشتر تولید را فراهم کرده است و محصولات افزایش مییابد، هنوز چی توقعی از وزارت زراعت و حکومت داشته باشیم؟
واقعیت اول این است که ما میوهها و محصولات دیگر تولیدی فراوان داریم، اما واقعیت اولیتر این است که مردم نسبتاً تنبل و یا به اصطلاح «تیارخور» شدهاند و سرمایهداران هم به جای سرمایهگذاری روی زمینههایی که پایدار است، همه یا راکد اند و در راحتی به سر میبرند و یا هم منتظر اند که لقمهی چربتری در انتظارشان باشد. در حالی که مسوولیت سرمایهگذاران است که روی تولید زراعتی و نیازهای بازار افغانستان سرمایهگذاری کنند و از مزیتهایی که وزارت زراعت برایشان فراهم کرده، بهره ببرند.
افغانستان به حمایت وزارت زراعت از سکتور خصوصی، در تولید گوشت مرغ به خودکفایی رسیده است، اما آیا سرمایهداران راکد ما، میدانند نیاز روزانه به تخم مرغ تنها در کابل چقدر است؟ این نیاز، چقدر میتواند زمینهی سرمایهگذاری ایجاد کند؟
واردات مربا و عسل به افغانستان چقدر است؟ آیا نمیشود با وجود ارزانی میوه در فصل برداشت، فابریکهای ساخته شود تا تولیدات داخلی حمایت و تعرفهی واردات محصولات همسان بیشتر شود؟ آیا نمیتوان در دشتهای فراوانی که در اطراف کابل وجود دارد، زنبورداریها و مرغهای زیادی ساخت و بازار کابل را با تولید داخلی تزریق کرد؟
در زبالهدانها و مناطقی که معتادان مواد مخدر حضور دارند، صدها گوسفند و بز میچرند، آیا کسی حاضر است با وجود این که ببیند این گوسفندها از بقایای معتادان تغذیه میشوند، گوشتش را بخورد؟ چرا سرمایهگذاری روی پرورش بز و گوسفند و شیر و قیماق و گوشت این حیوانات سرمایهگذاری نمیکند؟ هر جا که نیازی است، زمینهای نیز وجود دارد. جمعیت فراوان کابل در حالی که یک مشکل و معضل در بخش ترافیک و آلودهگی هوا و محیط است، ولی زمینههای کلانی را برای سرمایهگذاریها فراهم ساخته است. تقاضای زیاد و عرضهی کم، باعث شده است که واردات کمکیفیت افزایش یابد و ما همچنان به عنوان تنها مصرفکنندهگان باقی بمانیم.
نیروی کار فراوان و ارزان نیز یکی از زمینههای دیگری است که سرمایهگذاران میتوانند درکش کنند و برای به کاراندازی و سرمایهاندوزی، هم کارآفرینی کنند و هم به راکد بودن خودشان و دیگران نقطهی پایان بگذارند.
مطمیناً وزارت زراعت برای حمایت از این سرمایهگذاریها، به کمکهای سبسایدیاش ادامه میدهد. حالا این وظیفهی سرمایهگذاران است که تشخیص بدهند و روی نیازهای مردم سرمایهگذاری کنند.