از تقلا برای اهداف تا تهدید به نیستی؛ مریم چگونه به موفقیت رسید؟

mail-admin
از تقلا برای اهداف تا تهدید به نیستی؛ مریم چگونه به موفقیت رسید؟

از تقلا برای اهداف تا تهدید به نیستی؛
مریم چگونه به موفقیت رسید؟
هفته‌نامه‌ی دهقان / اشرف تابش
۳۸ سال قبل مریم جامی در یک خانواده سنتی به لحاظ فکری و متوسط به لحاظ اقتصادی، در ولسوالی انجیل ولایت هرات متولد می‌شود. در سه‌ساله‌گی به دلیل شرایط سخت آن روزهای افغانستان، به ایران مهاجر می‌شود. مریم، نخستین بار درس را در یکی از مکتب‌های مهاجرین آغاز می‌کند. فقر، مهاجرت و نبود امکانات از همان دوران کودکی با زنده‌گی وی گره می‌خورد. او و خانواده‌اش روزهای سختی را در عالم مهاجرت می‌گذرانند. با این حال او از همان کودکی دختری شوخ‌طبع، پرتحرک، طراح و رویا‌پرداز بوده است. تحرک عجین شده با جسارت در وجود او، باعث می‌شود که در امور فرهنگی مکتب و روزهای مناسبتی به او فرصت بیش‌تر داده شود. در تمام همایش‌ها، نمایش‌ها و سایر برنامه‌های فرهنگی و اجتماعی مکتب، مریم از معدود دخترانی بوده که در اجرای برنامه همیشه پیش‌گام بوده است. او با نمایش استعدادهایش و فعالیت‌های چشم‌گیری که در مکتب از خود نشان می‌دهد، سر‌گروه سرود مکتبش و گرداننده تمام محافل فرهنگی و هنری آن‌ می‌شود.
با بهتر شدن وضعیت عمومی افغانستان، مریم جامی و خانواده‌اش به سرزمین اجدادی‌شان در ولایت هرات بر‌می‌گردند. پس از رسیدن مریم به هرات، او با یکی از نزدیکانش نامزد و سپس عروس می‌شود؛ برنامه‌ای که بر‌اساس عرف اجتماعی، او هیچ نقشی در آن نداشته است. با شروع حکومت موقت به رهبری حامد کرزی، برنامه‌های انکشافی در اکثر ولسوالی‌های هرات آغاز می‌شود. مریم جامی به پاس انگیزه و تحرک بالایش در پیش‌برد موفقانه‌ برنامه‌های اجتماعی، از طرف متنفذان و بزرگان منطقه به عنوان یکی از جدی‌ترین چهره‌ها برای رهبری شورای محلی زنان پیشنهاد می‌شود؛ اما قصه به همین ساده‌گی نیست. متنفذان زادگاه مریم آگاه می‌شوند که دخترخانمی باسواد در قریه ما از ایران بر‌گشته ‌است. این هم‌زمان است با طلوع خورشید دموکراسی در سرزمین سوخته و نیم‌جان افغانستان پساطالبان؛ افغانستانی که در آن قرار است دختران به مکتب بروند و در خلق فردای بهتر سهم بگیرند.
مریم اما به ساده‌گی به چنین موفقیت نمی‌رسد. جامعه سنتی و مردسالار هرات آن روز هزاران مشکل را بر سر راه یک بانوی مکتب‌خوانده قرار می‌دهد؛ اما مریم و طرف‌دارانش از حضور بانوان صدر اسلام در حوزه‌های تجارت، اجتماع و سیاست و سهم‌گیری فعال آنان در امور جامعه به عنوان استدلال و توجیه حضور او استفاده می‌کنند. مریم یکی از خانم‌های پیامبر اسلام را به عنوان تاجر موفق یاد می‌کند و از حضور بی‌بی عایشه، بی‌بی فاطمه و حضرت زینب در جامعه و موارد مرتبط با آن برای منتقدان و مخالفانش سخن می‌گوید. سرانجام پس از مشاجره و استدلال‌های تاریخی ـ‌ دینی، او به عنوان رییس شورای محلی زنان در ولسوالی انجیل، یکی از سنتی‌ترین ولسوالی‌های هرات، انتخاب می‌شود.
بانو جامی در کنار رهبری شورای محلی زنان، به عنوان معلم نیز در همان منطقه آغاز به کار می‌کند. خانواده‌اش این بار نیز با معلم شدن او موافقت نمی‌کند، اما در سلسله‌مراتب جامعه سنتی، ارباب قریه و متنفذان حرف تعیین‌کننده را می‌زنند. آن‌ها بازهم از حضور بی‌بی خدیجه، بی‌بی عایشه، بی‌بی فاطمه و زینب در تجارت و اجتماع،‌ به عنوان توجیه حضور مریم در جامعه نزد خانواده‌اش داستان‌های عینی می‌آورند. در نهایت خانواده مریم موافقت می‌کند که او هم به صفت معلم و هم به عنوان رییس شورای قریه فعالیت کند.
تمام مؤسسه‌های امداد‌رسان به منظور تعقیب و تطبیق اهداف و پالیسی‌شان به سراغ مریم جامی می‌آیند و کمک‌های‌شان در بخش‌های مختلف را از طریق او در جامعه انجام می‌دهند. در یکی از روزها، مسوولان دفتر «رفاه و انکشاف» برای افغانستان به منظور جست‌وجوی طرح مناسب جهت تقویت و پیش‌رفت زنان، به دیدار او به دفتر ریاست شورای محل می‌روند. او طرح تولید، گسترش و پروسس سبزی‌ها و میوه‌‌ها را برای آن مؤسسه ارایه می‌کند. این طرح پذیرفته می‌شود. مریم در شرایطی این طرح را به مؤسسه رفاه و انکشاف افغانستان پیش‌کش می‌کند که تنها 20 خانم در کنار او حضور دارند. او با ابتکار عمل، برنامه ایجاد مرکز اشتغال‌زایی زنان را با اشتراک ۲۰ زن قریه به دست می‌گیرد. با ایجاد این مرکز، می‌تواند بخش عمده‌ای از کمک‌های این مؤسسه را برای شورای خود کسب کند. قصه از همین‌جا جالب‌تر می‌شود.
مؤسسه با بررسی طرح و ابتکار مریم، مصمم می‌شود تا کمک‌ها و وسایل کاری را در اختیار او قرار بدهد. در گام نخست، برنامه‌ آموزشی شش‌ماهه تولید، پروسس و بسته‌بندی سبزیجات و میوه‌جات را به مریم و اعضای شورای محلی تحت مدیریت او آموزش می‌دهد. در همان روزها نماینده‌گان مؤسسه AIL نیز به این قریه‌ می‌رسند. آن‌ها در اولین ملاقات، به مریم پیشنهاد می‌کنند که اگر او خواسته باشد، زمینه سواد‌آموزی و ایجاد مرکز آموزشی صنایع دستی را برای اعضای انجمن او فراهم کنند. مریم جامی با استفاده از این فرصت، طرح ایجاد مرکز آموزشی کلان به شمول برنامه‌های آموزش قرآن شریف، قالین‌بافی، صنایع دستی و خیاطی را به آن مؤسسه پیشنهاد می‌کند و از طرف مؤسسه پذیرفته می‌شود. به همکاری شورای محل و مؤسسه همکار، این مرکز آموزشی در زادگاه مریم ایجاد می‌شود.
در این مرکز بیش از ۴۰۰ زن آموزش‌های مختلف را فرا می‌گیرند و روزهای خوب قریه یکی پس از دیگر تکرار می‌شود؛ اما شرایط به‌گونه‌ای رقم می‌خورد که دیگر روزگار به میل جامی و دیگر زنان قریه نمی‌چرخد. در سال ۱۳۸۷، یک قوماندان محلی در زادگاه او طی یک تصمیم ناگهانی و غافل‌گیرکننده به طالبان می‌پیوندد؛ چیزی که قبل از آن هرگز تصورش نمی‌رفت. او با گسترش دامنه فعالیتش، مریم جامی را تهدید می‌کند و از او می‌خواهد که دیگر هیچ برنامه فرهنگی و اجتماعی را در این ساحه روی دست نگیرد. مریم اما تهدید را جدی نمی‌گیرد. او هم‌چنان برای بالا بردن سطح ظرفیت زنان و تعقیب اهدافش، تقلا می‌کند. سر‌انجام پس از چندین تهدید جدی، برادر و شوهر مریم از سوی مخالفان برنامه‌های فرهنگی او به‌شکل بی‌رحمانه‌ای لت‌و‌کوب می‌شوند. این برخورد باعث می‌شود که مریم تمام دستاوردها و زحماتی را که کشیده بود، رها کند و با خانواده‌اش از قریه با یک کوچ اجباری وارد شهر شوند.
 وقتی دختر قریه به شهر می‌رود، موفقیت زنده‌گی کلید می‌خورد. مریم در شهر نیز به تعقیب رویاهایش می‌پردازد و آرام نمی‌نشیند. دوباره برای تعقیب اهدافش، پروسس، بسته‌بندی و جمع‌آوری سبزی‌ها و میوه‌های تازه را شروع می‌کند؛ یک شروع دوباره از مریم جامی. مریمی که با تهدیدات پیاپی تمام دستاوردهایش را در قریه رها کرده و به دنبال یک آغاز دیگر در شهر است.
شرایط در شهر برای او به حدی سخت است که هیچ محل مناسبی برای جمع‌آوری خانم‌ها و محصولات زراعتی نمی‌یابد. ناگزیر می‌شود یکی از اتاق‌های خانه‌اش را برای این کار اختصاص دهد.
در اواخر سال ۱۳۸۷ یک برنامه تشویقی به منظور حمایت از فکر برتر تحت عنوان «فکر و تلاش» از طریق مطبوعات به رقابت گذاشته می‌شود. برنامه به‌گونه‌ای طراحی می‌شود که برای بهترین طرح سرمایه‌گذاری در سطح کشور که بتواند زیر نظر داوران مقام ‌نخست را بگیرد، جایزه پرداخت شود. مریم تمام خلاقیت، ایده و دیدگاهش را در قالب یک طرح بی‌نقص در بخش تولید، پروسس و بسته‌بندی سبزی‌ها و میوه‌‌ها به این برنامه پیش‌کش می‌کند. طرح مریم، در نخستین مرحله، در جمع ۲۰ طرح‌ برتر تجاری ـ اقتصادی قرار می‌گیرد. پس از ارزیابی داوران و کارشناسان، این طرح از 20 بهترین به شش بهترین، سپس از شش بهترین به سه بهترین و در نهایت از سه بهترین به مقام نخست می‌رسد. مریم می‌تواند در یک رقابت سخت و نفس‌گیر برنده این جایزه شود. او مبلغ 500 هزار افغانی جایزه را از بهترین طرح تجاری ـ اقتصادی در سطح کشور می‌گیرد و شرکت «محصولات زراعت بانو» را ایجاد، ثبت و راجستر می‌کند.
مریم جامی ضمن رهبری شرکت محصولات زراعتی بانو، در مؤسسه رفاه و انکشاف افغانستان به عنوان کارمند در بخش رشد و تقویت زنان در راستای ایجاد فارم‌های خانه‌گی، مالداری، سبزیجات و شیرین‌پزی کار می‌کند. در این مؤسسه می‌تواند نزدیک به شش هزار خانم را در بخش‌های متذکره آموزش دهد.
خانم جامی در کنار این دو بخش بزرگ، به تحصیلش نیز می‌پردازد و می‌تواند لیسانسش را از رشته حقوق بگیرد و از انستیتوت دوساله در بخش تجارت نیز فارغ شود. از او در شهر هرات به عنوان یک بانوی فعال در حوزه جامعه مدنی نیز یاد می‎شود. مریم نخست کارش را با مبلغ پنجاه هزار افغانی آغاز کرد و توانست تمام مشکلات را پشت سر گذارد و ناممکن‌ها را ممکن سازد. او در اندک زمان توانست هم به تحصیل برسد و هم صاحب یک شرکت خصوصی شود. مریم هزاران خانم را از طریق این مؤسسه آموزش داده و صاحب نان ساخته است. او ارزش زنجیره‌ غذایی منطقه‌اش را نظام‌مند ساخت، با طرح‌های دقیق، از فاسد شدن میوه‌ها و سبزی‌ها جلوگیری کرد و تبسم رضایت را به لبان دهقانان زادگاهش به ارمغان آورد. او هم‌چنان مصمم است تا بتواند محصولاتش را به یک برند معتبر تبدیل کند و کیفیت کار‌ش را به استندردهای ملی و بین‌المللی برساند.
مریم تلاش دارد تا در آینده نزدیک نماینده‌گی شرکت محصولات بانو را در کشورهای عربستان، امارات متحده و ترکیه نیز افتتاح کند.
او در این راستا موفق به کسب عناوین و جوایز بسیار شده که فشرده آن را ذکر می‌کنیم: کسب مقام اول در برنامه رقابتی ملی فکر و تلاش تلویزیون طلوع به دلیل ارایه بهترین طرح تجارتی تولید و پروسس محصولات زراعتی و گرفتن مبلغ ۵00 هزار افغانی جایزه نقدی‌، کسب مقام تاجر برتر در تولید و تجارت محصولات زراعتی از جانب وزارت صنعت و تجارت، کسب مقام تاجر برتر زعفران از ریاست زراعت ولایت هرات، اخذ تندیس بی‌بی خدیجه از اتاق تجارت و صنایع زنان افغانستان، اخذ نشان استندرد ساخت زن افغان از اتاق تجارت و صنایع زنان افغانستان، اخذ تندیس دهقان برتر از جانب ریاست زراعت ولایت هرات، اخذ تحسین‌نامه درجه اول از مقام پارلمان کشور تحت عنوان فعال اقتصادی در زراعت، گرفتن ده‌ها تحسین‌نامه و تقدیر‌نامه از والیان وقت، نهادهای بین‌المللی و نهادهای دولتی در بخش‌های اقتصادی و مدنی. اکنون مریم، یک زن تهدید شده‌ روستایی، به چنین موفقیت‌هایی دست یافته است.