از مزرعه، تا رهبری جامعه؛ چگونه تلاشهای سمر به ثمر نشست؟
![از مزرعه، تا رهبری جامعه؛ چگونه تلاشهای سمر به ثمر نشست؟](https://www.mail.gov.af/sites/default/files/2021-05/%D8%A7%D8%B2%20%D9%85%D8%B2%D8%B1%D8%B9%D9%87%D8%8C%20%D8%AA%D8%A7%20%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1%DB%8C%20%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87%D8%9B%20%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87%20%D8%AA%D9%84%D8%A7%D8%B4%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%20%D8%B3%D9%85%D8%B1%20%D8%A8%D9%87%20%D8%AB%D9%85%D8%B1%20%D9%86%D8%B4%D8%B3%D8%AA%D8%9F.jpg)
هفتهنامهی دهقان / اشرف تابش
سالها قبل، وقتی در بازار شهرستان ولایت دایکندی، بادام به شیوه کاملاً سنتی، با مفاد اندک تنها در بدل جنس میان دهقانان و دکانداران محل تبادله میشد، دختری در یکی از روستاهای شهرستان، در یک فامیل متوسط به لحاظ اقتصادی و یک فامیل روشن به لحاظ فکری متولد میشود.
گلجان سمر، آخرین فرزند یک خانوادهی روستایی در شهرستان ولایت دایکندی است که خلاف تصور خود و فامیلش، با اندکترین زمان ممکن به شهرت جهانی میرسد. گلجان که بعدها به سمر شهره میشود، از همان کودکی، استعداد خارقالعادهاش را هرازگاهی به رُخ فامیلش میکشد. خلاف سنت حاکم در جامعه، او اما متفاوت از دیگر دختران قریه، به ایدههایی که در آن زمان که از جمع مهالات بر شمره میشد، فکر میکرد. روزهایی که مکتب را در زادگاهش شروع نمود، هیچگاهی چوکی، میز و یک صنف منظم دانشآموزی را ندید. مکتبی که سمر در آن درس میخواند، از کمترین امکانات در آن زمان برخوردار بود. او در جریان صحبتهایش، چندین بار به این موضوع اشاره کرد. او به مکتب رفت، درس خواند، اما هیچگاه فضای مناسب را برای بروز استعدادهای پنهانیاش نیافت. با تمام اینها، اما هرگز از رویاها و ایدههای بزرگی که در سرداشت، دست بردار نشد.
سمر پس از فراغت از مکتب، هیچ چانسی برای ادامهی تحصیل نمییابد. مشکلات اقتصادی، نبود امکانات و فضای عاطفی خانواده، به فرزند کوچک فامیل اجازه نمیدهد که برای تحصیل روانهی شهر مزار شریف شود. هرچند در آن زمان به لحاظ فکری پدر و بقیه فامیلش هیچ ممناعتی برای ادامهی تحصیل او نمیدیدند. اما، وابستگی شدید عاطفی پدر و مادر به یگانه فرزند دخترشان و مشکلات اقتصادی از سوی دیگر، باعث میشود که سمر از تحصیل حداقل در آن زمان باز بماند.
گلجان، برای اینکه از جامعه بدور نماند و شاید روزی روزنهی امید را برای تعقیب اهدافش در جامعه بیابد، به صفت معلم قراردادی با معاش بسیار ناچیز در مکتبی که روزی دانشآموز آنجا بود، استخدام میشود. همزمان با تدریس در مکتب زادگاهش، به پیشهی خیاطی و دستبافی نیز رو میآورد. او از کار خیاطی، ماهانه مبلغ دوازده صد افغانی، عاید میکند. او که حالا یک تجارت پیشه موفق است، در مورد انگیزهی تجارتی و سرمایهگذاری خود میگوید، وقتی که دانشآموز مکتب بود، احساس میکرد، دخترانی که پول بیشتر دارند و یا زنانی که عواید مالی دارند و به لحاظ اقتصادی در یک موقعیت بهتر قرار دارند، دارای اعتماد بهنفس بالاتر و روحیه قویتر اند. این حس؛ سرانجام مسیر زندگی یک دختر دهنشین را کاملا ًتغییر داده و سمر را در مسیر مزرعه، جمعآوری میوه خشک و بعدها تجارت و سرمایهگذاری سوق میدهد. شکلگیری این ذهنیت در وجود او، همزمان است با فصل حاصلدهی بادام پدرش در شهرستان زیبایی دایکندی. ولایتی با آبوهوای مناسب برای پرورش بادام، سیب و چهار مغز در قلب افغانستان. در همان ایام، باغ بادام پدر گلجان، ۳۰ سیر بادام حاصل میدهد. گلجان سمر، وقتی نحوهی فروش بادام پدر و دیگر دهقانان را در بدل جنس و به یک شیوهی کاملاً سنتی به دکانداران میبیند، تصمیم میگیرد که به این شیوه خرید و فروش نامتعارف و زیانبار نقطهی پایان بگذارد. او در یک اقدام سنجیده شده، بادامهای پدرش را خلاف روال بازار، به پول نقد به فروش میرساند. نخستین گام حساب شدهی یک تاجر زراعت پیشه، بدین شکل و از همینجا برداشته میشود. از سرزمین پدر، از مزرعهی کوچک یک خانواده متوسط. مجموع حاصل بادام پدر سمر در آن سال، برای او بیستوچند هزار افغانی در بازار شهرستان میشود. او مقداری از معاش معلمیاش را هم بر آن میافزاید و از دیگر دهاقانان بادامشان را به پول نقد و به یک نرخ مناسب خریداری میکند. دهقانان زادگاه او که در یک محاسبه عقلانی، این مدل جدید خرید و فروش را به نفعشان میبینند، تصمیم میگیرند تا بادامهای شان را منبعد به گلجان بفروشند. حالا برای گلجان وقت آن رسیده تا برای بادام دایکندی و دیگر محصولات دهقانان آنجا، بازار بزرگتر و باثباتتری را جستوجو کند.
او برای انجام موفقانه این ماموریت بزرگ، با بستههایی از بادام و دیگر محصولات زراعتی راهی کابل، شهر بزرگ و پُر رمز و راز پایتخت میشود. او این بار؛ تمام محصولاتش را در مندوی شهر کابل به یک قیمت مناسب بهفروش میرساند. در همین مدت، آگاهی مییابد که قرار است یک نمایشگاه بزرگ محصولات زراعتی، در کشور سریلانکا، برگزار گردد. او با دلهرگی بسیار، در نهایت تصمیم میگیرد که با هزینه شخصی و مقداری از محصولات زراعتیاش، منجمله بادام معروف دایکندی، رهسپار سریلانکا شود. در نمایشگاه سریلانکا، با تجارانی مشتاق به محصولات زراعتی افغانستان، آشنایی کسب میکند. در همین سفر، او قرارداد فروش محصولات زراعتی و بادام دایکندی را به ارزش یازده هزار دالر آمریکای با چندین تاجر به امضا میرساند. این اولین گام بزرگ تجارت او در بخش فروش میوه خشک بهحساب میآید.
به همین ترتیب، در سال ۲۰۱۷، در نمایشگاه «هلال اکسپورت» در کشور ترکیه نیز اشتراک میکند. او در این نمایشگاه، با یک تاجر اهل سعودی وارد یک قرارداد تجاری میانمدت، به مدت شش ماه میشود. او در این مدت، ماهانه یک تُن محصولات زراعتی و میوه خشک را به همان تاجر سعودی میفروشد. اما بعدها، رقابت شدید در میان تاجران صادرکننده میوه خشک، باعث میشود که قرارداد گلجان تحت شعاع نرخ پایین تاجران قرار بگیرد و به حاشیه کشیده شود. در عالم بیخبری، در یکی از روزها که او در دفتر کارش مصروف مدیریت برنامههایش میباشد، ایملی در یافت میکند که در آن تجار عرب از پایان کارش با او خبر میدهد. اما حالا، گلجان مقاومتر و با انگیزهتر از آن است که به چنین سادگی از حوزه رقابت در تجارت کنار برود.
سمر دو باره بهسراغ مزرعه میرود، تا بتواند تلاشهایش را بیشتر وسعت داده و رویاهایش را به هرشکلی که شده، به ثمر برساند. اما با تفاوت اینکه این بار با برنامههای بیشتر و ایدههای بزرگتر. وی در این مدت، به کاشت زعفران، جمعآوری زیره سیاه کوهی، زیره سیاه طبیعی، جمعآوری سیب معروف دختر شاه، عسل کوهی، سورت و پروسس ۱۳ نوع بادام، جمعآوری کشته و چهار مغز اقدام میکند. او با راهاندازی این سلسله فعالیتها، دهها فرد را در حوزه اشتغالزایی تحت پوشش قرار داد و جایگاه «شرکت برگ بادام» را همچنان حفظ میکند. او در کنار اینکه شرکت برگ بادام را رهبری میکند، به همین نام هتلی را نیز در شهرستان دایکندی تاسیس کرده است.
سمر، قسمتی از عواید این هتل را برای کارهای خیریه و رسیدگی به مریضان بیبضاعت اختصاص میدهد. او قبل از ایجاد هتل و شرکت، انجمنی را نیز برای کار آفرینی ایجاد کرده بود. او از طریق سلسله برنامههایش بهصورت مستقیم و غیر مستقیم، برای بیش از هفتصد تن زمینه کار را مساعد میسازد. بدین سان، سمر از یک خانم دنبال کار، به یک خانم خلقکننده کار در شهرستان دایکندی مبدل میشود.
گلجان سمر، با برنامهریزی و پشت کار دقیق در حوزه کار آفرینی، در سال ۲۰۱۹ موفق به کسب تندیس (Award)بیبی خدیجه، به عنوان زن موفق تاجر از طرف موسسه (WACCI) میگردد. همچنان در همین سال موفق به دریافت جایزه نقدی بر اساس فعالیتهای اقتصادی و سختکوشیهایش از سوی بانک بینالمللی افغانستان، «AIB» نیز میگردد. گلجان سمر، با دریافت این جایزهها، نام و شهرتش را به عنوان زن تجارتپیشه موفق، در بیرون از مرزهای افغانستان مطرح میسازد. موفقیت و شهرت او آنقدر سریع بازتاب مییابد که در سال ۲۰۲۰ جایزه رهبری و کار آفرینی Enterprising Women را از انستیتوت توسعه اقتصادی ایالت متحده امریکا بهدست میآورد. فعالیتهای مثمری تجاری او در بخش محصولات زراعتی، تاثیر مستقیم را روی پایگاه اجتماعی او وارد میکند. با کسب جایزه زن کار آفرین خلاق از سوی انستیتیوت ایالات متحده آمریکا، نام او یک باره سر زبانهای مقامات عالیرتبه دولت میافتد و عنوان جایزه او تیتر رسانههای بزرگ ملی و بینالمللی میگردد. این شهرت جهانی، باعث میگردد تا حکومت، وی را به عنوال نخستین ولسوال زن در ولسوالی شهرستان ولایت دایکندی برگزیند. اما او در جریان گفتوگوهایش صادقانه اعتراف کرد که هیچ هویت و منصبی دولتی را بر شغلش در مزرعه و دهقانی ترجیح نمیدهد. او خودش را قبل از ولسوال شهرستان، متعلق به یک خانوادهی دهقان میداند و بیشتر از عنوان ولسوال، با عنوان یک زن موفق زراعتپیشه و یک دهقان زادهی شهرستان راحت احساس میکند. سمر، حالا یک خیاط تازه کار در روستایی دور افتادهی شهرستان نیست. تلاشهای او یکی پی دیگری به ثمر نشسته است. او حالا یک رهبر موفق در جامعه شهرستان و ولسوال دولت در ولسوالی آنجا و یکی از موفقترین تاجران زن در روزگار ما است.