سرمایه کوچک، دستاورد بزرگ

qiam_amin
سرمایه کوچک، دستاورد بزرگ

هفته‌نامه‌ی دهقان | الهام بکتاش 
موانع زیادی بر سر راهش بود، اما آرزوهای بزرگش توانست او را به یکی از موفق‌ترین بانوان هراتی تبدیل کند. این بانوی موفق می‌گوید از جیب‌خرج مکتبش، توانسته به یکی از موفق‌ترین تاجران میوه خشک تبدیل شود و شرکتی را به نام «عرفات طلا» تأسیس کند.
بانو ادیبا وزیری، زاده شهر زیبای هرات است و در همین‌ شهر فعالیت می‌کند. وی می‌گوید که کارش را با پس‌انداز پولی که از پدرش به‌عنوان جیب‌خرج مکتب می‌گرفت، آغاز کرده و توانسته به کاروبارش سروسامان بدهد. او چند سال می‌شود که به یکی از تاجران و سرمایه‌گذاران نیک‌نام میوه خشک در ولایت هرات مبدیل شده است.
به گفته این خانم در اوایل موانع زیادی سر راهش بود، از مخالفت خانواده تا دیده‌ی تنگ مردم در جامعه سنتی افغانستان. او می‌گوید: «اکثریت از کاروبار من خوش نبودند. می‌گفتند یک خانم را چه نیازی به تجارت. چون کاروبار من شروعش از ۲۰۰۲ بود، در آن زمان کار کردن و تجارت یک خانم مخالفت‌های زیادی را به همراه داشت.»
ادیبا وزیری با همه این مشکلات و موانع دست و پنجه نرم می‌کند و امروز یکی از تاجران بزرگ میوه خشک در هرات است. او یک شرکت زراعتی و مالداری را به نام «عرفات طلا» تأسیس کرده ‌است.
«کارم را از صنف دوازدهم مکتب شروع کردم. پدرم برای جیب‌خرج مکتب پول می‌داد و آن را پس‌انداز می‌کردم. بعد از این‌که از صنف دوازده فارغ شدم، با نمره بلند به رشته طب راه‌ یافتم، ولی خانواده‌ام به خواندن من در طب مخالفت کرد. رفتم به خواست خودم به فاکولته اقتصاد داخل شدم و آن را تمام کردم. از اوایل علاقه به تجارت داشتم، از همین خاطر با دو نفر خانم کارم را شروع کردم. در اول کار پاک‌کاری و شست‌وشوی پسته را می‌کردیم، بعداً کار انگور و کشمش را شروع کردیم و کارم را توسعه ‌دادم.»
بانو وزیری می‌افزاید که کارش را در اوایل از خرید یک من پسته شروع کرده ‌است.
«یک بانوی بی‌بضاعت که کالاشویی می‌کرد، همراهم یک‌جای شد. یک بانوی دیگر از خانواده‌های فقیر دیگر نیز مشوره مرا گرفت و همکارم شد. آن دو بانو از نظر اقتصادی روزگار خوبی نداشتند. یک من پسته را فروخته و فایده کردیم،‌ بعداً کار را افزایش دادیم به خرید و فروش پنج من پسته.»
رونق کار این بانو باعث می‌شود که در سال‌های بعد در کنار جمع‌آوری، شست‌وشو، پاک‌کاری و فروش پسته، کار کشمش، انگور، تربوز، بادام، زردآلو، سیب و شیرین‌بویه را نیز شروع کند.
او توانسته است در این مدت برای صدها مرد و زن هراتی زمینه مصروفیت را مساعد سازد.
«پدرم تجارت پسته را می‌کرد، من هم از همین طریق فعالیت خود را شروع کردم و بعداً به بادغیس رفتم. به زنان و مردان هراتی و بادغیسی که  باغدار بودند، آگاهی دادم که همراهم کار کنند و محصول درختان‌شان را می‌خریدم.»
به گفته او کارهایش در اوایل به‌صورت محلی بود و بعد از سال دوم اوقات کاری کارمندانش را از یک وقت به دو وقتِ پیش از چاشت و بعد از چاشت تقسیم کرده است.
این بانوی موفق می‌افزاید که هر وطن‌داری که یک بار محصولات آن‌ها را خریده‌ است، مشتری دایمی‌شان شده و باربار خریداری کرده ‌است.
«هر فصل زمان خودش دارد. در گدام من حدود ۲۵ نفر کار می‌کنند که شامل مردان و زنان می‌باشند. کارهای سنگین را مردان و سبک را بانوان انجام می‌دهند. در فصل جمع‌آوری میوه کارمندانم تا به ۵۰ نفر روزانه افزایش می‌یابد.»
او می‌گوید در هر فصل، محصول باغی همان وقت را خرید می‌کند و میوه‌های خشک شرکتش هم مشتریان زیادی دارد، به همین دلیل تمام محصولش در جریان سال فروخته می‌شود.
 در سال‌های اخیر بانوان زیادی در افغانستان به تجارت و کاروبار آزاد رو آورده‌اند، از سرمایه‌گذاری روی محصولات داخلی تا آوردن کالا از کشورهای بیرونی. این بانوان توانسته‌اند در کنار این‌که زنده‌گی خود را بهبود ببخشند، کمک بزرگی به همسران، پدران، برادران، خواهران و هموطنان‌شان باشند.